پروفایل
شرح وبلاگ
فرزند عزیزم:
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی...
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم
ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است،
صبور باش و درکم کن.
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم
روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم
بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم...
وقتی نمیخواهم به حمام بروم
مرا سرزنش و شرمنده نکن
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز
سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،
دستانت را به من بده...
همانگونه که تو اولین قدمهایت را
کنار من برمیداشتی....
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم
و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو..
روزی خود میفهمی
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم،
خسته و عصبانی نشو
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو
این راه را به پایان برسانم.
فرزند دلبندم، دوستت دارم...
نویسنده
آمار
تعداد مطالب :
5
تاریخ عضویت : 9 تیر 92
تاریخ عضویت : 9 تیر 92